جدول جو
جدول جو

معنی رخت کن - جستجوی لغت در جدول جو

رخت کن
اطاقی که درآن لباس خود را بیرون آورند و به رخت آویز آویزان کنند
تصویری از رخت کن
تصویر رخت کن
فرهنگ لغت هوشیار
رخت کن
((~. کَ))
اتاقی که در آن لباس از تن درآورند و در جارختی گذارند، جایی از گرمابه که در آن لباس ها را از تن درآورند
تصویری از رخت کن
تصویر رخت کن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رختکن
تصویر رختکن
جایی در حمام، ورزشگاه و مانند آن برای عوض کردن لباس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرکت کن
تصویر حرکت کن
بجنب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اختر کن
تصویر اختر کن
از جای کننده اختر
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه چیزی سخت (مانند کمان) را تواند کشید، زحمتکش. آنکه مردم را به سختی کشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هست کن
تصویر هست کن
بوجودآورنده، موجود: (واین هستیها دورست ازآفریدگار زیراکه او هست کننده هستیهاست)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخت شو
تصویر رخت شو
((ی))
آن که لباس ها را شوید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رخت شو
تصویر رخت شو
شویندۀ رخت، مرد یا زنی که پیشه اش شستن رخت های چرک است، گازری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کت کن
تصویر کت کن
((کَ. کَ))
کاریزکن، مقنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رختن
تصویر رختن
مخفف ریختن
فرهنگ لغت هوشیار